Oct 16, 2006

!!! بارون



خیلی تاریک بود ... اندازه ی افکار من ! صدای تق تق بارون که می ریخت روی سرم تو سکوتم پیچیده بود ... می خواست مغزمو سوراخ کنه ! موهام خیس آب شده بود ... رد خط هایی سیاه از چشمم تا زیر چونم کشیده شده بود ... شاید می خواست چیزی رو نشون بده ... قطره هاش رو لبم لیز می خورد و پایین می چکید ...قدم هام آروم و بی جون شده بود ...دستم روی گردنم بود تا فقط اون... خیس نشه ... آسمون روشن شد ... سرمو انداختم پایین ... و ... ! سر جام میخکوب شدم ... صداش اونقدر قوی بود که بدنم بی اختیار لرزید ... سردم بود ... خیلی سردم بود ... از شدت صدای رعد و برق قلبم تند تند می زد ... فکر کردم هر لحظه سینمو سوراخ می کنه و میاد بیرون ! شاید از دست من عصبانی بود و می خواست خودشو به یه جای گرم برسونه ... یه چیزی توی جیبم ویژ ویژ می کرد ... درش آوردم شاید تو باشی .... صفحه ی رنگی و نوشته ی زیرش رو که خوندم دستام نا امید شد ... بی اینکه جوابی بهش بدم انداختمش تو جیبم ! دوباره راه افتادم ! اه ... انگار نمی خواد بیخیال شه ! پام از لرزش گوشی سِر شده بود ... حیف که به این جعبه ی کوچولو احتیاج داشتم ... حیف که ازش یه دنیا خاطره داشتم وگرنه می سپردمش به آسفالت نوی خیابونو چرخ های گلیه ماشینا ! دیگه واقعا می لرزیدم ! ساعت چند بود ؟ 7 ... من الان باید با دوستم و معشوقش تو کافی شاپ باشم ! یادم افتاد که چه جوری با چشمای اشکی از اونجا زدم بیرون ! آخه ... صندلی گوشه ی گوشه ... میز کنج دیوار... یادته ؟ یه دختر و پسر ... دست به دست هم ! نگاهاشون گره خورده به هم ! یه لیوان آب آناناس با یه هات چاکلت ... تلاش برای بوسه ای پنهانی ! حلقه های دود سیگار ... ! یه دنیا آرزو ... ! اما حالا ...جای اونا یه دختر و پسر غریبه ی آشنا نما ! یه آب پرتقال و یه فنجان قهوه ... دستای حلقه زده به هم ... صورتای چسبیده بهمشون ... زمزمه های زیر لب ... و نگاه های من ! لب های تشنه اما اعتصاب کرده ام ! زل زدنم به پای صندلی ... آهنگ همیشگی ... ! لعنتی... ! نه قابل تحمل نیست ... سریع از جا بلند شدم ... ته صدای اونا که می پرسن کجا می ری ... خنده ی زورکی ، زمزمه ی : می رم یکم هوا بخورم !!! حالا من داشتم هوا می خوردم ! ... هوا با یه دنیا سرما ... هوا با یه دنیا آرزو...هوا با یه دنیا خاطره ...هوا با یه دنیا عشق تو ...


5 comments:

Anonymous said...

در آینه چشمانم بنگر و ببین که می رقصد در نگاهم واژه ات

Anonymous said...

akheyYy ejghe man gerye nakOne :XxX

Anonymous said...

cheghad in postet delgire :(

lvlohamad said...

salamd,
man nafahmidam belakhare in webe ghablite ya on yeki webe ghablite?!!!!!
man oonja vasat comment gozashtam boro bebin,
in postet kheili ghashange
yade roozayee mioftam ke hava abrie asemoon rangesh kaboode ...
.
.
shad bashi

Armaghan said...

man felan too in blog minevisam ! :)