Nov 6, 2006

Heaven is mine !!!





تکه تکه آسمان فرو ریخت از برای من ... ! آبی شد برای پرواز کردن ... ابرهایش را توهمی آفرید شیرین برای کودکی در آرزوی یک تکه بستنی ... کوه هایش را تکیه گاهی تا استقامتشان را در کتاب ها به مثال بکشیم ... درختان و برگ هایش را تا در خلوتم نمادی برای چشمانت داشته باشم ... رود را آفرید تا غصه هایم را جمع کنم و هر سال با سبزه ی عید روان کنم و جاری شوم در رهاییم ... زمین را آفرید تا دستان خسته ام را لحظه ای بر زمین بگذارم و نفسی پس دهم از آرامی ... خاک را تا من و تو از آن برآییم و چشم بدوزیم به خاک ... نور را آفرید تا در تنهایی شب ها بدانیم که فردایی هست ... فردایی شاید طولانی تر از امشب ... ما را دو برگ سوزنی کاجی آفرید که با هم جوانه می زنیم ، خشک می شویم ،از درخت می افتیم ، ولی از هم جدا نمی شویم ... چکه چکه آبشار چکید و صدایش را به اوج کشید تا جمله ای داشته باشیم برای گفتنه : چقدر زیباست ... باران را قطره قطره بارید تا بهانه ای داشته باشیم برای گریستن ، برای شسته شدن ... نو شدن ... همه را آفرید از برای تو ... از برای من ... دیگر چه چیز می خواهیم ؟؟؟ .... تکه تکه آسمان فرو ریخت از برای من



4 comments:

Anonymous said...

Nice and meaningful passage.
Be good.
Captain....
you can see me in:
http://360.yahoo.com/captaineagle16

Anonymous said...

narahatam ke faghat mitonam dost dokhtaret basham.:|
heif ke gheyratam daram root..:|
heh!!

Armaghan said...

:)) areee ?!!

Anonymous said...

به تماشا سوگند
و به آغاز كلام
و به پرواز كبوتر از ذهن
واژه اي در قفس است.